مقصود هر عکس این است که بتواند پیام خود را در یک قاب به بینندگان خود منتقل کند. ممکن است شما بخواهید زیبایی یک آبشار یا طلوع آفتاب را نشان دهید؛ یا ممکن است بخواهید تاریکی را در یک قله کوه به تصویر بکشید. گرفتن عکسی که دارای یک پیام روشن باشد، موثر و امکان پذیر است. ترکیببندی، رنگ، سوژه و نورپردازی همه بر آنچه که میخواهید به تصویر بکشید، موثر است و بیش از هر عنصر دیگری در ساختار عکستان، سادگی در عکس میتواند در رسیدن شما به هدف موثر واقع شود. در این مقاله اهمیت سادگی در عکاسی را در ثبت عکس هایی موفق، مرور خواهیم کرد.
صحنه پیش روی شما
برخی از مناظر هنگام عکاسی به خودی خود ساده هستند. برای مثال ممکن است در یک صحنه تنها یک چمنزار با تپههایی در انتهای تصویر باشد، یا ممکن است یک جنگل مناطق بارانی با بیشمار درخت باشد که شاخههای گونههای مختلف گیاهی در آن حضور دارند. منظره اول به مراتب سادهتر از منظره دوم است.
هرچه پیچیدگیهای صحنه بیشتر شود به تدریج یافتن یک ترکیببندی موفقیتآمیز سختتر میگردد. حتی عکاسان حرفهای نیز هنگام عکاسی از یک جنگل پر هرج و مرج به سختی مواجهه میشوند و به همین دلیل ممکن است برای ساده کردن صحنه خود بر روی یکی از جزییات صحنه مانند یک درخت تمرکز کنند. در مقابل در منظرهای با یک چمنزار اگر با نور خوب عکاسی کنید میتوانید یک تصویر موفق را ثبت کنید.
به عنوان یک مبتدی تمرکز بر روی صحنههایی ساده کار سادهتری است. البته این بدین معنی نیست که از گرفتن عکسهایی در صحنههای پیچیده و بی نظم خودداری کنید. بدون شک میتوانید عکسهای فوقالعادهای از جنگلهای انبوه و دیگر مناظر شلوغ ثبت کنید اما این نیاز به تمرین دارد تا بتوانید در صحنههای شلوغ هم به نتیجه دلخواه خود برسید.
سادگی در تریکببندی
در کنار سادگی صحنه، عنصر دیگری هم در عکس شما نقش بازی میکند و آن ساختار ترکیببندی است. همانطور که مناظر مختلف دارای پیچیدگیهای مختلفی هستند، ترکیببندی نیز همان پیچیدگیها را دارد. عکسهایی که از یک صحنه گرفته میشوند نیز سطح مختلفی از پیچیدگی را دارند و برخی سادهتر از دیگر عکسها هستند.
برای مثال به دو عکس زیر نگاه کنید. در این دو عکس میتوانید تفاوت آشکار میان ترکیببندی به هم ریخته و ساده را ببینید. در حالی که هر دو عکس از یک منظره گرفته شدهاند. عکس دوم از عکس اول قویتر است:
در عکس اول عکاس تلاش کرده است تا هر جزییاتی که در صحنه دیده میشود را نمایش دهد و نتیجه آن عکسی یکنواخت است که کمی گیج کننده است؛ در حالی که در عکس دوم به جای نشان دادن تمامی جزییات صحنه، تلاش شده تا بخشهایی از صحنه تاریکتر شده و گیاهان سمت راست تصویر که باعث ایجاد انحراف در چشم بیننده میشدند، حذف شود تا مقصود عکاس از نمایش فضایی آرام و زیبا را منتقل کند.
دلیل موفقتر بودن عکس دوم به این دلیل است که از سادگی استفاده شده است. پس هنگام عکاسی به این توجه کنید که قصد دارید چه چیزی را در صحنه خود نمایش دهید. میتوانید با حذف جزییاتی که کمکی در رسیدن به مقصود شما نمیکنند نتیجه بهتری را به دست آورید.
هنگام عکاسی به این توجه کنید که میتوانید چه چیزاهایی را از تصویر حذف کنید تا عکس قویتری داشته باشید. برای مثال برای ایجاد یک ترکیببندی غمانگیز، گلهای شاداب وحشی که در حاشیه تصویر قرار میگیرند را حذف کنید. وقتی که هر شاخه از درختی را بدون هدف در آسمان تصویر قرار دهید، در واقع سادگی آن صحنه را از دست دادهاید. یا به طور کلی هر زمانی که بدون توجه به ترکیببندی صحنهای را ثبت کنید، از مسیر خود دور شده اید.
سادگی در واقع واضح کردن پیام عکس با حذف جزییات بیفایده است.
هدف شما این است که از عناصر مختلف تنها زمانی در عکس خود استفاده کنید که باعث ایجاد ارزش بیشتر در عکس شوند. نور چگونه است؟ آیا میتواند پیام عکس شما را تکمیل کند؟ سوژه به تنهایی چه موقعیتی دارد؟ هنگام عکاسی از خود سوال بپرسید، اگر هر جنبهای که به عکس خود اضافه میکنید، به عکستان ارزش بیشتری بدهد، یک عکس موفق و خوب را ثبت کردهاید.
البته این بدین معنی نیست که یک تصویر خوب تنها باید به چند نقطه برجسته اشاره داشته باشد، در حقیقت برعکس این جمله صحیح است. زیرا بسیاری از عکسهای بزرگ در جهان موفق شدهاند زیرا بسیار پیچیده بودهاند.
یکی از دلایلی شهرت عکسهای انسل آدامز از طبیعت، پیچیدگی قدرتمند عکسهای وی بوده است. ترکیببندیهای وی در عکسهایش به آسانی قابل فهم است و این در حالی است که چیدمان استادانه وی دارای جزییات است. به عکس انسل آدامز در زیر نگاه کنید. با وجود عناصر زیاد مانند رودخانه، ابرها، برف کوهستان، درختان و پیچیدگی، این تصویر پیام قوی از درام و زیبایی را دارد. هر کدام از عناصر مختلف در این صحنه به پیام انسل آدامز قدرت بیشتری بخشیدهاند.
با این حال این موضوع در تضاد با ایده سادگی در عکسها نیست. در واقع میتوان گفت بسیاری از عکسهای پیچیده موفق هستند زیرا در هسته آنها سادگی وجود دارد. برای مثال عکس انسل آدامز در بالا پیجیده بوده و دارای جزییات زیادی است ولی در همین زمان پیام عکس که زیبایی رودخانه در زیر آسمان طوفانی است را به زیبایی نمایش میدهد.
عکاسی از یک موضوع ساده ذاتا خسته کننده است. سادگی موجب میشود که پیام شما آشکارا منتقل شود ولی عکسی که بیش از حد ساده باشد کسل کننده بوده و ارزشمند نیست و در عین حال عکسی که پیچیده باشد غیر قابل فهم است.
سادگی در ترکیببندی راه دیگری برای واضحتر شدن پیام است چه بخواهید از یک تپه یا جنگل شلوغ عکاسی کنید، تنها پیام عکس شماست که اهمیت دارد. هنگامی که به دنبال پیداکردن بهترین حالت ممکن عکس خود هستید، سادگی میتواند ابزار مناسبی برای کمکتان باشد.